فاطمه(س) نور ازلی،قدر ناشناخته نه تنها قبر فاطمه مجهول است، قدر او نیز مانند قبرش ناشناخته است...
|
خورشید کربلا! مادر نگاهت می کند...هرقدم که برمی داری قلب چون آیینه اش زخم می خورد کمی آرام تر... قصه ی تو چون شعله ی آفتاب سراسر گیتی را در می نوردد... دردش زیاد است...تنها ماندن تو... لبهای خشکت...قدم های خسته ات و بی وفایی ها دردش زیاد است و آنقدر زیاد که زمان نتوانست کمش کند... دردش زیاد است و مادرت از همان دهمین روز هر روز داغدار توست...
ناسلامتی امام زمان یک امت بودی!! آقا! برای آمدن شما هم ندبه می خواندند و ضجه می زدند و ناله...؟؟!! پس دردش زیاد است...هر زخم هر تیغ و هر شمشیر تنها زخم و تیغ و شمشیر نبود هزاران بار چنگ کشیدن بر قلب مادری بود که شفیع همان امت می شود...
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم...کردند رو به خیمه سلطان کربلا کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه...سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت... یک شعله برق خرمن گردون دون شدی کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک...جان جهانیان همه از تن برون شدی گر انتقام آن نفتادی به روز حشر...با این عمل معامله ی دهر چون شدی؟؟؟
راستی می دانی ما هم ندبه می خوانیم؟؟!! ما قرن هاست هر روز و هر لحظه برای امام زمانمان نامه می نویسیم... تعدادمان خیلی زیاد است... اما خدا خوب می داند کوفی منشیم! امام زمان ما خوش غیرت ها سالهاست دستش به دعاست بلکه کمتر دروغ بگوییم...کمتر ریا...کمتر بندگی شیطان... خورشید کربلا! در کشتی نجاتت جایی برایمان هست؟؟؟ [ دوشنبه 93/8/5 ] [ 2:28 عصر ] [ محدثه فلاح ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |