فاطمه(س) نور ازلی،قدر ناشناخته نه تنها قبر فاطمه مجهول است، قدر او نیز مانند قبرش ناشناخته است...
|
امشب تمام سخنان تورا به سر میگیرم... امشب تمام دنیا زیر پای من است ...زیر پاهایی که عمری غلط رفته است امشب دستانم به سوی توست و تو آنجایی هستی که قلب من میلرزد... تو در آن لحظه ای میدرخشی که اشک های من شوق زمین دارد... رفیق خوب من! امشب کلام تورا روی چشم هایم میگذارم... روی چشم هایم... همان هایی که مدام رو به سوی اشتباه باز میشوند! و تو میدانی خوبخدایمن... من امشب غمگین آمدهام، با دستهایی که میلرزد،پاهایی که نای قدم برداشتن ندارد... امشب پشیمان آمدهام، پشیمان از تمام لحظاتی که با بیرحمی ندیدمت... صدایم کردی و خود را به نشنیدن زدم... همان روزهایی که بهترین را برایم میخواستی اما من پر بودم از گله... میدانم اعتباری ندارم...دستان خالیام فقیر تر از آنند که تو در ازایشان بخششت را به من ببخشی... اما بانویی را میشناسم که چون نوری در زمین میدرخشید... آفریدهای که اگر تمام آفریده ها بد میشدند، ایمان او تورابس بود... مادری که فرزندانش مایهامید زمینیان بودند و هستند... همسری که همسری جز فرزند کعبه لایق همسریاش نبود... چه خوب است که او را میشناسم... وچه خوب است که تو به نام او حساسی... به فاطمه...به فاطمه... به نور فاطمه...به درخشش قلب چون آینهاش... و به آن دستان هجده سالهی پر زخمش... امشب که سخنان تو روی سرمن است، همین امشب که دست های زیادی درپیشگاه تو به عجز اقرار میکنند... امشب تمام مهربانی وتمام بخشش تورا میخواهم... ای بهترین رفیق!
[ دوشنبه 92/5/7 ] [ 1:22 عصر ] [ محدثه فلاح ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |